بازی Prey برای پلی استیشن 4 PS4
Prey یک بازی اکشن ماجراجویی اول شخص است که توسط استودیوی خوش نام Arkane Studios توسعه یافته و کمپانی بتسدا آن را منتشر کرده است. در Prey بازیکن کنترل Morgan Yu را بر عهده میگیرد و به ماجراجویی در ایستگاه فضایی Talos I که محیط جهان باز بازی را تشکیل میدهد میپردازد و با موجودات بیگانه رو به رو میشود. بازیکن در Prey از مجموعه متنوعی از سلاحها و قابلیتها برای فرار از این ایستگاه فضایی و مقابله با موجودات بیگانه استفاده میکند.
هیچ وقت طعم بی نظیر روز هایی که با Dishonored سپری کردم از زیر زبانم بیرون نمی رود. روز هایی که با وسواس تمام سعی می کردم بازی را روی سخت ترین درجه ی سختی و با اعمال شرایط سخت ترین تروفی ها به اتمام برسانم. مواقعی که تا سی بار یک مرحله را می رفتم تا بالاخره بتوانم به ترکیب مطلوب برسم و شیوه ای خلاقانه اختراع کنم تا بازی جلو رود. هیچ وقت آن روز ها را فراموش نمی کنم و بی شک Dishonored از زیبا ترین تجربه های عمرم بود. تا حدود یک هفته ی پیش من عاشق سینه چاکی بودم که به شدت منتظر بود اثری به نام Prey از راه برسد و روز های طلایی Dishonored را برایش زنده کند. اما امروز هیچ کس ناراحت تر و رنجیده تر از من نیست.
در نقد پیش رو سعی داریم Prey را به عنوان یک اثر مستقل در نظر بگیریم. گرچه در تمام طول نقد آن را با دیس آنرد مقایسه کرده ایم اما این کار صرفا برای ایجاد درک بهتر انجام شده. ارزش گذاری بازی نیز به صورت نسبی انجام نشده و استقلال کامل آن از Dishonored را لحاظ کرده ایم. در مقاله تلاش شده که تا حد امکان از جاده خاکی ها و طرح جزئیات بی فایده پرهیز کنیم و بیشتر ساختار کلی بازی را زیر ذره بین ببریم. و صد البته به این بپردازیم که بازی تا چه اندازه نسبت به قول هایی که داده وفادار بوده است.
داستان، جذاب اما سطحی
قصه ما از آنجا آغاز میشود که جناب جان اف. خان کندی به سرش می زند در جریان جنگ سرد کمی خودی نشان دهد و برای ایالات متحده حرکت های فضایی بیشتری بزند. به همین خاطر با شراکت روسها پروژهای را تشکیل میدهند به نام تالوس ۱٫ (Talos 1) اما عمر آن مرحوم آنقدر به دنیا نبود که بتواند به ثمر رسیدن این پروژه را ببیند و از خدا بیخبران خیلی زود ترورش میکنند. پس از آن با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید ایالات متحده میبینیم که آنان اینطور نیستند که تا دولت عوض شد وزیرشان بگوید “بنظرم تالوس ۱ طرح مزخرفی است” و آن را نیمه کاره رها کنند. در عوض آن را مستمر پیگیری کردند و بالاخره به ثمر رساندند. ایستگاه تحقیقاتی تالوس که پیش از این با نام Kletka شناخته میشد اکنون به یکی از بزرگترین دلگرمیهای ایالات متحده تبدیل شده و توانسته کاری کند دولتشان با محبوبیت رای هم بیاورد و فحش و ناسزا هم نخورد. القصه. بعد از این که شورویها از هم پاشیدند آمریکاییهای زرنگ حق استفاده از تالوس ۱ را به طور کامل خریدند تا بتوانند از آن به عنوان یک ایستگاه تحقیقاتی استفاده کنند. که از قضا این کارشان منجر به پیشرفتهای گسترده بسیاری در علوم زیستی و مهندسی شد. همه چیز خیلی خوب پیش میرفت تا این که روزی یک مشکل عجیب پیش آمد؛ خبر رسید تعدادی از کارکنان ایستگاه با نوع عجیب و ناشناختهای از حیات روبرو شدهاند و متاسفانه در مواجهه با آن جانشان را از دست دادهاند. عوامل عزیز تالوس ۱ هر چه گشتند و تلاش کردند نتوانستند بفهمند این گونه چیست و چگونه آن کارگران بخت برگشته را کشته. به همین خاطر با آن محکم برخورد کردند و گفتند هر چیزی که مربوط به این پرونده میشود، زین پس محرمانه خواهد بود. احدی هم حق ندارد چیزی از آن را فاش کند. این سیاست برای مدت زیادی پا بر جا بود تا این که این گونهی ناشناخته یقهی خود تالوس را هم گرفت و صدماتی جدی به آن ها وارد کرد. در این میان پای بازیباز هم کم کم به قصه باز میشود. شما در ابتدای بازی باید از میان مورگانِ مونث و مورگانِ مذکر یکی را انتخاب کنید که با هم تفاوت هایی جزئی دارند. با آغاز شدن بازی متوجه خواهید شد مورگان تحت آزمایشات عجیبی قرار گرفته است که ظاهرا به صورت روزانه تکرار میشوند. پیش از این که چیز زیادی از اتفاقات پیش روی بفهمید ایستگاه تالوس با حملهی بیگانگان مواجه میشود و در آن گیر و دار از شما هیچ کاری بر نمی آید جز افتادن و بیهوش شدن. اندکی بعد شما مجددا به هوش آمده و در کمال تعجب خود را در اتاق خواب خواهید یافت. با به گوش رسیدن صدای فردی به نام January شما تا حدی از جریانات و اتفاقاتی که آنجا رخ داده با خبر میشوید و توسط او راهنمایی میشوید تا ادامهی راه داستان را طی کنید.
داستان Prey را ابتدا باید در لایه ی اول برسی کرد. باز هم با یک حمله ی فضایی مواجهیم که در طی آن قرار است اتفاقات جذابی برای قهرمانمان رخ دهد. جذابیت در لایه ی اول که اصولا اولین وظیفه ی هر قصه ی خام است در داستانی که برای Prey نوشته شده نیز یافت می شود. گرچه در همین حالت نیز بازی از کش دادن ها و گره افکنی های بی مورد داستان رنج می برد اما اگر از قابی کلی به آن نگاه کنیم داستانی جذاب را میبینیم که ارزش پیگیری دارد و سرگرممان می کند. اتفاقات با ریتمی نسبتا خوب جلوی پای قهرمان قرار می گیرند و ایده های به کار رفته در داستان نیز ستودنی هستند. اما باید گفت توفیقات داستانی Prey به همین نقطه ختم می شود و پایش را فرا تر نمی گذارد. نمی شود داستان Prey را قدرتمند و سرشار از مفاهیم و پیام ها دانست. حتی دنیای Prey را به هیچ عنوان نمی توان از لحاظ عمق و معنا با اثاری چون Dishonored مقایسه کرد. این بازی صرفا تلاش کرده داستانی جذاب و کنجکاو کننده ارائه دهد. نه چیزی بیشتر. همین باعث شده کسانی که روز های خوشی را با دنیای عمیق دیس آنرد سپری کرده اند تا حدی از Prey نا امید شوند. به هیچ وجه نمی توانید آن گونه که با دنیای دیس آنرد رابطه بر قرار کرده بودید با دنیای Prey هم انس بگیرید. و این برای طرفداران استودیوی خوش نام آرکین خوش آیند نیست.
از طرفی باید به دنیای Prey و خلق آن اشاره کرد. دنیایی که سرشار از المان های علمی تخیلی است و دیگر از فضای قوی استیم پانک Dishonored در آن خبری نیست. اگر با بازی های استودیوی آرکین اشنا باشید می دانید این تیم عادت دارد دنیا های خودش را بسازد. آن هم با قوانین و منطق خاص خودش. آن ها دنیا هایی خلق می کنند که به هیچ وجه زیر مجموعه ای از دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم نیست. آن ها برای هر دنیا منطق و قوانینی خاص در نظر می گیرند و طبق آن عناصر مختف را یک به یک کنار هم می چینند. این گونه دنیایی مانند دنیای Dishonored خلق می شود. در جدید ترین اثر آن ها یعنی Prey نیز این قاعده رعایت شده و انسان ها طبق منطقی مجزا دنیا و زندگی خود را ساخته اند. اما این استقلال نسبت به Dishonored به قدری است که شاید اصلا آن را حس نکنید. دنیای Prey تا حد زیادی ساخته ی ذهن نویسندگان است و در زمینه های زیادی استقلال خود را نسبت به دنیای واقعی حفظ می کند. اما آن تازگی، زیبایی و ظرافت Dishonored به هیچ وجه در آن نیست.
لعنت به تو ای بتزدا!
هم اکنون باید به یکی از بزرگترین مشکلات این بازی نیز اشاره ای داشته باشم. مشکلی که سال ها بود در بازی ای به آن بر نخورده بودم و مواجهه با آن در Prey انچنان اعصابم را به هم ریخت که تا چند وقت خون جلوی چشمانم را گرفته بود.
تصور می کنم با متن هایی که تا کنون نوشته ام ثابت کرده ام که به مشکلات فنی و باگ ها هرگز اهمیتی نمی دهم و در بازی ها دنبال چیز های دیگری هستم.
اما موردی که این بار برایم پیش آمد سخت این تفکرم را به چالش کشید!
قصه از آن قرار است که پس از ده ها ساعت بازی به جایی رسیدم که بازی برای پیشروی به آیتم خاصی نیاز داشت. ولی در کمال ناباوری متوجه شدم که آیتم فوق دیگر برای من قابل دسترسی نیست. هر چه بالا رفتم و پایین آمدم نشد که نشد. یعنی تمامی زحماتم در این مدت از بین رفته بود و هر چه بازی کرده بودم به هدر رفته بود. اندکی که در اینترنت تحقیق کردم فهمیدم بله. بازی اصطلاحا “باگ شده” و هیچ کاری هم از دست من بر نمی آید. به عنوان یک گیمر ارزش بسیار زیادی را برای “وقت” خود قائلم. اصلا در زندگی ام چیزی ارزشمند تر از آن ندارم. آن هم در دوران جوانی. به همین خاطر اصلا کسی که تلفش کند را نمی بخشم. پس از مقداری سرچ کردن بود که متوجه شدم این فقط مشکل من نیست و بسیاری از بازیبازان نگون بخت هم تمامی پیشرفت خود در بازی را از کف داده اند. نکته ی جالب آنجا بود که همه ی آن ها از یک باگ مشخص نرنجیده بودند و هر یک از باگ خاصی شکایت داشتند. به همین دلیل فهمیدم که تعداد باگ های مرگبار بازی بسیار بسیار زیاد است. با دیدن چنین وضعیتی به قدری تشنه ی خون تیم فنی آرکین شدم که تلکیف نمره و حساب و کتاب نقد این بازی را در جا یکسره کردم و در حرکتی ضربتی تصمیم گرفتم نمره ی ضعیف ۴ را به بازی اسختصاص دهم. جالب است بدانید این بد شانسی دو دفعه به جان سازندگان بازی افتاده و منتقد وبسایتی مانند IGN نیز به خاطر یک باگ لعنتی همه ی سیو هایش را از دست داده است. این منتقد هم قصد جان بازی را کرده بود و نمره ی ۴ را مناسب آن دانسته بود. من هم که در آن لحظات خونم با کارد هم در نمی آمد حکم را صادر کردم و نمره را قطعی. اما پس از اندکی تفکر فهمیدم که شاید این انتخاب خشمگینانه چندان هم درست نباشد. به هر حال تصمیم بر آن شد که این باگ لعنتی را در ارزش گذاری بازی لحاظ نکنم. اما باید این را مورد را در نقدم به صراحت و با لحنی خشمگین بیان کنم:
آقایان عزیز گیم دولوپر!، وقت انسان ارزشمند ترین دارایی او است. با عملکرد های فنی نادرست و ناقص آن را به هدر ندهید. کسانی که قصد تهیه ی این بازی را دارند بدانند. در این زمینه نقد های شدیدی به بازی وارد است و ممکن است موارد اینچنینی دامن شما را نیز بگیرد. به هر حال خود دانید.
بازی از حیث گرافیکی عملکرد خوبی دارد. موتور کرای انجین به خوبی به تیم فنی آرکین ساخته و آن ها موفق شده اند گرافیک خوبی را از درونش بیرون بکشند. هر چند بازی محیط های چندان عظیمی ندارد و اکثرا با مدل های چندان پیچیده و با جزئیاتی نیز سر و کار نداریم اما باز هم گرافیک بازی نسبتا بی نقص و ستودنی است. البته نمی توان آن را با بهترین های بازار مقایسه کرد اما در حد و اندازه ی یک بازی ۲۰۱۷، Prey می تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. مسئله ی دیگر درباره ی فریم ریت بازی است. بالاخره پس از مدت ها یک بازی روی PC آمد که فریم ریتش مایه ی غذاب نیست و با یک چرخش سر از عدد ۹۰ به سمت ۲۵ میل نمی کند. نرخ فریم بازی نسبتا پایدار است و PC های نسبتا قدرتمند می توانند در تمامی محیط ها روی رزولوشن Full HD، ۶۰ فریم ثابت از بازی بگیرند. و نکته اینجاست که نه افکت خاصی این نرخ را کاهش می دهد و نه شلوغی باعث به هم خوردن ریتم آن می شود. موضوعی که قابل تقدیر است و برای PC بازان بسیار خوش ایند. (ببینید کار مان به کجا کشیده که بابت انجام وظیفه ی قطعی و مسلم یک بازی از آن تقدیر هم می کنیم!)
درباره ی موسیقی باید از دو زاویه به بازی نگاه کرد. اولین زاویه این است که این موسیقی در مسیری که وارد شده توانسته رضایت بخش باشد؟ پاسخ این است که بله. در مسیری که هم اکنون موسیقی این بازی انتخاب کرده توانسته کیفیتی عالی را ارائه دهد و بسیار تاثیر گذار و البته شنیدنی باشد. اما زوایه دوم آن است که ایا اصلا موسیقی باید در این مسیر قرار می گرفت؟ پاسخ نگارنده منفی است. با همان دلایلی که ثابت کردیم وارد شدن به ژانر وحشت و سبک موسیقی دلهره آور برای بازی مضر بوده اینجا نیز مشخص می شود که موسیقی نباید اینگونه باشد. جدای از عملکرد موسیقی بازی در زمینه ی صدا گذاری و گویندگی نیز به درستی عمل کرده اما برخی موارد در این زمینه به شدت بازیباز را آزار می دهد. برخی افکت های صوتی که در مواقع خاص گیم پلی شنیده می شوند بی نهایت بی ربط و بد صدا هستند و اصلا حس خوبی به بازیباز نمی دهند. یکی از نمونه هایش زمانی است که میزان سلامتی بازیباز به زیر عدد ۲۰ می رسد. در این موقع افکت صوتی ای با صدایی نسبتا بلند پخش می شود که اعصاب بازیباز را خرد می کند. یا در هنگام مرگ بازیباز چند نت موسیقی نواخته می شود که بی نهایت بی ربط هستند و اصلا حس و حال جالبی به بازی نداده اند. سایر موراد این چنینی در بازی دیده می شوند و امید می رود سازندگان در آینده با پچ ها و آپدیت ها برطرفشان کنند.
نتیجه گیری
در پایان باید در کمال تاسف بگویم از بازی ای که تا این اندازه برای تجربه اش مصمم بودم و هیجان داشتم به هیچ عنوان تجربه ی خوبی نداشتم و ماجرایم با این بازی منتهی شد به لحظاتی اعصاب خرد کن و ناخوشایند. حتی اگر ماجرای باگ های بازی را نیز در نظر نگیریم، باز هم نمی توان سطح آن را از حد خاصی بالا تر برد. کسانی که به امید تکرار خاطره های Dishonored قصد دارند به سراغ این بازی بیایند بدانند که اصلا و ابدا روحی از آن سری در این بازی دیده نمی شود. گرچه Prey هم توفیقات خودش را کسب کرده و در زمینه های مختلف حرف های زیادی برای گفتن دارد اما هرگز توانایی تکرار انقلاب دیس آنرد را در خود ندارد.
منبع گیمفا
نقد و بررسی خرید بازی Prey برای ps4
برای خرید بازی Prey برای ps4 میتوانید سفارش بازی را در سایت گیم خرید ثبت فرمایید و در سریعترین زمان ممکن بازی خود رو دریافت نمایید
نظرات کاربران بعد از خرید از فروشگاه اینجا کلیک کنید
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.