بازی Inside Limbo برای پلی استیشن 4 PS4
پسرک بی هوش روی زمین افتاده است. کم کم چشمانش را با درد زیاد باز می کند. بلند می شود و خود را در جنگلی بزرگ می بیند. جنگلی که پسری به این کوچکی هراس بسیاری از آن دارد. اما پسرک ترس را کنار می گذارد. چرا که او باید خواهرش را پیدا کند…
همیشه نوشتن نقد برای دو دسته از بازی، بسیار مشکل است. دسته اول، بازیهایی هستند که بسیار بد هستند و دسته دوم، بازیهای ساختار شکن و فوقالعاده. دلیل این مسئله هم این است که تمام کردن بازیهای بد، فوقالعاده زجرآور است و اینکه شما بتوانید واقعا و بدون غرضورزی آن را نقد کنید، کار بسیار دشواری خواهد بود. از طرف دیگر، بازیهای فوقالعاده، آنچنان تاثیری برروی شما میگذارند که برای شما تبدیل به یک تجربه شگفتانگیز میشوند و خب در این حالت هم نقد کردن بدون تعصب، تبدیل به کار دشواری میشود. بازی Inside، در دسته دوم قرار میگیرد. اما مشکل دیگری که این بازی دارد که کار آن را برای نقد کردن بسیار سختتر میکند این است که شما به سختی میتوانید به روال معمول بازیهای دیگر، بازی را به بخشهای مختلفی از قبیل داستان، موسیقی، گیمپلی و گرافیک تقسیم کنید و به بررسی مجزای هرکدام بپردازید زیرا این نوع بازیها و به خصوص اینساید، تجربهای است که به صورت یک واحد کامل و مجموعهای از تمام این بخشها در اختیار گیمر قرار میگیرد.
روز جمعه، یازدهم تیر ۱۳۹۵، یکی از عجیبترین روزهای زندگی من به عنوان یک «گیمر» بود. ساخته جدید استودیو پلیدد، طوری من را تحت تاثیر خود قرار داد که بایوشاک اینفینیتها، آنچارتدها، گیرز آف وارها و ماریوها تا به حال چنین تاثیری برروی من به عنوان گیمر نگذاشته بودند. خیلی کم پیش میآید که در هنگام تجربه یک بازی، چنان محو بازی و محیط آن شوید به طوری که پس از اتمام بازی، چند ساعتی با دهان باز به تلویزیون خیره بمانید و سعی کنید که بفهمید چه اتفاقی افتاده است!
Inside، ساخته استودیوی دانمارکی پلیدد است که پیش از این فقط تجربه ساخت یک بازی دیگر یعنی Limbo را داشته است. بازی لیمبو، در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و دقیقا مانند اینساید، در سبک معمایی پلتفرمر بود و توانست تحسین منتقدین و گیمرها را در بر داشته باشد. من هرگز دوست ندارم که در نقدهای خود مقایسه انجام بدهم اما در این مورد خاص، اینکار اجتناب ناپذیر است.
اما صداگذاری و موسیقی بازی! شاید بتوان گفت که اینساید با اینکه یکی از بازیهای است که تقریبا موسیقی ندارد و صداها نیز به صدای پای شما و صداهای دیگر محیطی خلاصه میشوند، یکی از بهترین پیادهسازیها را در این زمینه دارد. موسیقیهای فوقالعاده مینیمال و کم که فقط در شرایط خاصی به گوش شما میرسد، به بهترین شکل ممکن حس آن فضای تیره و تار ساخته شده توسط پلیدد را به شما منتقل میکنند و میتوانید مطمئن باشید هرگاه که در بازی در حال شنیدن موسیقی هستید، به زودی قرار است اتفاق غیر منتظرهای برای شما رخ بدهد.
از لحاظ گرافیکی نیز، همانطور که در ابتدای متن هم اشاره کردم، بازی اینساید، المانهای بسیار زیادی را از برادر بزرگتر خود قرض گرفته است و محال ممکن است با دیدن فضای بازی، ناخودآگاه به یاد لیمبو نیفتید. با اینکه بازی دارای رنگهایی است، اما اکثر صحنههای بازی، سیاه و سفید هستند. به نظر من، این تصمیم پلیدد برای استفاده کم از رنگ، بسیار بسیار هوشمندانه بوده زیرا توانسته از ترکیب این عامل با موسیقیهای بسیار خاص و کم، یک فضای بسیار تیره بسازد و مطمئن باشید که در بازی، بارها خواهید ترسید که اگر این انتخابهای هوشمندانه پلیدد نبود، هرگز این اتفاق رخ نمیداد. از لحاظ انیمیشن و گرافیک فنی نیز، بازی هیچ مشکل خاصی ندارد که خب از یک بازی پلتفرمر دو نیم بعدی، انتظار مشکل هم نمیرفت و باور کنید که کمترین موردی که در هنگام تجربه بازی به آن فکر میکنید، گرافیک فنی آن است!
اگر بازی اینساید را به سه بخش تقسیم کنید، یک سوم پایانی بازی واقعا یکی از عجیبترین بخشهای یک بازی ویدیویی است که من تا به حال در زندگیام تجربه کردهام؛ این بخش از بازی به یکی از غیر منتظرهترین، عجیبترین، ناراحت کنندهترین و پریشانترین پایانبندیهای تاریخ بازیهای ویدیویی ختم میشود. شاید تا مدتهای زیادی، ذهن شما درگیر این پایانبندی شود و بخواهید برای یافتن یک پاسخ درست، بازی را دوباره، سهباره و حتی چند باره به اتمام برسانید. هر چه که هست، این قسمت از بازی تجربهای مثال نازدنی و منحصر به فرد است و زمانی که بازی تمام شد و لیست عوامل ساخت بازی برروی صفحه نقش بست، من بدون اغراق و به معنای واقعی کلمه، با دهانی باز مدت زمان زیادی که نمیدانم چقدر بود، خیره به تلویزیون مانده بودم!
استودیو پلیدد، با بازی اینساید نشان داد که موفقیت لیمبو، اصلا و ابدا اتفاقی نبوده و آنها میدانند که چگونه بازیای بسازند که علاوه بر رقم زدن یک تجربه بسیار ناب و خوب، ذهن گیمر را تا مدتها درگیر خود کند. بازی Inside، بدون اغراق یکی از نادرترین و منحصر به فردترین تجربیات من در حدود ۲۳ سال «گیمر بودن» بود. هر چه که هست، این بازی را باید تجربه کنید. نه یکبار، بلکه چندین بار تا حداقل بتوانید به یک پاسخ جامع و کامل برای خود برسید زیرا هرگز یک پاسخ قطعی برای داستان بازی پیدا نمیکنید.
اینساید را بخرید، بازی کنید، در محیطش غرق شوید، یکی از عجیبترین لحظات تاریخ بازیهای ویدیوی را تجربه کنید و دوباره دکمه START NEW GAME را فشار دهید و فقط خدا خدا کنید که مجبور نباشیم ۶ سال دیگر برای تجربه اثر بعدی پلیدد صبر کنیم!
نقد و بررسی بازی Inside Limbo برای PS4
برای خرید بازی Inside Limbo برای ps4 میتوانید سفارش بازی را در سایت گیم خرید ثبت فرمایید و در سریعترین زمان ممکن بازی خود رو دریافت نمایید
نظرات کاربران بعد از خرید از فروشگاه اینجا کلیک کنید
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.